خبرگزاری حوزه | ۸۷ سال قبل، سید محمد سعید حکیم طباطبایی در خاندانی اصیل و عالمپرور به دنیا آمد.
از همان کودکی توسط پدر، مرحوم سیدمحمدعلی حکیم، تحت تعلیم معارفدینی قرار گرفت و در محافل علمی نجف اشرف حضور مییافت؛ لذا علاوه بر ایشان، از محضر فرهیختگان و عالمان وارستهای چون آیات عظام: سید محسن حکیم(پدربزرگشان)، آیت الله ابوالقاسم خویی و آیتالله حاج شیخ حسین حلی نیز استفاده کردهاند؛ به نحوی که به علت نبوغ ذاتی، به محافل ویژه علمی این بزرگان راه یافته و فرمودهاند: «استفادههایی که من از جلسات خصوصی مرحوم شیخحسینحلی بردم حتی از جلسات درس هم بیشتر بود.»
پس از وفات مشکوک آیتاللهخویی در سال ۱۳۷۱ شمسی، درخواستهای قبول مرجعیت از ایشان بسیار شد و ایشان پس از اصرار علما، از جمله نامه علمای لبنان، رساله صادر فرمودند.
در عصر جدید حوزه نجف، ایشان به همراه (آیتالله سیدعلی حسینی سیستانی، آیت الله بشیرحسین نجفی و آیت الله شیخ محمداسحاق فیاض) به عنوان مراجع تقلید چهارگانه عراق شناخته شده و در قله فقاهت مکتب نجف قرار گرفتند.
از ایشان در اینباره نقل شده است:«من برای مزاحمت باقی آقایان وارد صحنه نشدم و بههیچوجه راضی نیستم تا مزاحم دیگران باشم.»
آیتالله حکیم معتقد بودند باید شیعیان کرامت خود را حفظ کرده تا مظلوم و قربانی نشوند. در دوره حکومت حزب بعث بر عراق، شجاعت و ایستادگی ایشان در برابر طاغوت زبانزد بود و علاوه بر امتیاز ندادن ایشان به طاغوت وقت، به مبارزه هم میپرداختند و با فتاوای حکیمانه، شیعیان را صریحاً از شرکت در جنگ تحمیلی صدام باز میداشتند.
سرانجام به دلیل همین مبارزات و عدم شرکت ایشان یا فرزندانشان در کنفرانسی تبلیغاتی که صدام ترتیب داده بود، با یورش نظامیان حزب بعث، ایشان و تمامی فرزندان و شاگردانی که در بیت حکیم بودند (حدود ۷۰ نفر) بازداشت شده و نزدیک به ۹ سال در زندان به سر میبرند.
در زندان، جلسات مخفیانه تفسیر ایشان برقرار آغاز میشود و حتی به گفته فرزندشان، بخش اعظم کتاب «الکافی فی الأصول» را در زندان به نگارش درآوردهاند.
سید ریاض حکیم، شاگرد و فرزند آیت الله حکیم در توصیف آن شرایط سخت از قول پدر میگویند: «الحمدلله خداوند دریچه قم را باز کرد تا این امانت و مسئولیت ادامه یابد و منشأ خیر برای جهان تشیع و مکتب اهل بیت باشد.»
دغدغه و نگرانی ایشان نسبت به اوضاع شیعیان جهان به گونهای بود که همواره تاکید بر دوراندیشی و عدم عکسالعملهای انفعالی داشتهاند؛ لذا تاکید داشتند نباید با برخی رفتارها، موجبات عکسالعملهای انفعالی و نفرت بین مسلمانان را فراهم کرد؛ از طرفی هم شیعیان باید عزت خود را حفظ کرده و قربانی سیاستهای مغرضانه نشوند.
سیره عملی شخص ایشان نیز به همیننحو بوده و در سفر درمانی به لندن، علیرغم وضعیت جسمانی دشوار، در قبرستان عمومی مسلمانان حاضر شدند تا شخصا برای درگذشتگان طلب مغفرت نمایند.
سرانجام، عمری مجاهدت علمی و تلاش مخلصانه و پربرکت ایشان با عارضه قلبی به سرآمد و در محرمالحرام ۱۴۴۳ هجری قمری، به دیدار مولا امیرالمومنین(ع) شتافتند.
به قلم: حسین داودپور